راستش را بخواهید چند سالی می شود راه رسیدن به آرامش را جسته ام ...
برخلاف تمام بدست آوردنیهای ملزوم به تلاش، این یک قلم نیاز به تلاش خاصی نداشته و ندارد! کافیست اول صبح که از خواب بیدار می شویم بدنبال کنترل نباشیم!!!
در عوض کنترل اوضاع زندگی را در دست گرفته و کتابی باز کنیم و سطر به سطر بخوانیم. یک استکان چای خوش رنگ کنار پنجره ی اتاق به همراه دفترچه ی کوچک یادداشت، تماشای منظره ی بیرون، حتی کوچه های تنگ و ترش و شلوغ. قاچ کردن میوه ای تازه، گپی مختصر با دوستان مجازی، جنب و جوش و یک نرمش ملایم فیزیکی، گشتی در لیست مخاطبین و تماس با یک دوست قدیمی و خاطره ساز که مدتهاست از او بی خبری...
اوممممممم هم از سنت هم از مدرنیته در آرامش خاص و دلنشینم گنجانده شده اما آدم همیشه باید نقاط منفی و تو مُخی را از زندگیش حذف کند. آرامش گاهی یعنی نبود و نشنیدن حوادث و افعال منفی، حتی سرگرمی و دروغ های مصلحتی! یعنی طعم گَس سیاست و تحلیل و تفسیرهای به رای را نچشیدن!!
آرامش مدنظر و خاص وجودم را درک کردید؟؟؟ اصلا بگذار رازش را با شما در میان بگذارم
من
آرامشم را
مدیون " تلویزیونم" هستم! چون همیشه خاموش است :)
- ۹۴/۱۱/۲۱